بهار سال ۲۰۱۶ به طور تصادفی تبلیغ یک کلاس مدیتیشن ذهنآگاهی را در فیسبوک دیدم. اسم کلاس «آشنایی با مدیتیشن، برای کسانی که نمیتوانند مدیتیشن کنند» بود. اگر اسم کلاس برای جلب توجهم کافی نبود، این عکس باعث شد همان روز برای کلاس ثبتنام کنم. حس میکردم فکر من هم پر است از تمام این خطهای رنگی. فکر میکردم ذهن من مشکلی دارد که همیشه مشغول است و مشوش و ناآرام.
تا دو سال بعد از روزی که اولین بار کلاس مدیتیشن رفتم، با وجود اینکه فواید مدیتیشن و ذهنآگاه بودن را به خوبی میدانستم هنوز نتوانسته بودم بیش از ۱۰ روز پشت سر هم مدیتیشن کنم. بهار سال ۲۰۱۸ یک دورهی دو روزهی مدیتیشن رفته بودم و ذهنم چنان به هم ریخته بود که نتوانستم آنقدر که دلم میخواست از کلاس استفاده کنم. یک ساعت آخر کلاس در حالی که در ذهنم مشغول سرزنش خودم بودم، به فکرم رسید مطالبی که در طی این دو سال یاد گرفتهام را به فارسی ترجمه کنم تا شاید خودم هم دوباره تشویق به تمرین مدیتیشن بشوم. این شد که کانال تلگرام «مدیتیشن به زبان ساده» و چالشهای ۳۰ روز مدیتیشن شکل گرفتند.
تمرین مرتب خودم و کمک کردن به دوستانم برای شروع تمرین مدیتیشن ذهنآگاهی باعث شده ذهنآگاهی را به عنوان یک روش زندگی انتخاب کنم نه یک راهحل کوتاهمدت. این روش به من کمک کرده است زندگی را بهتر بفهمم و تک تک لحظاتش حتی دردناکترین آنها را لمس کنم. با تمرین ذهنآگاهی سعی کردهام تجربهی اکنون و اینجایم را با تمام وجود حس کنم، از آنچه در ذهنم و بدنم میگذرد آگاه باشم، و در مقابل محرکهای بیرونی و درونی چون درختی در طوفان بایستم.